تو با این زخم در سینه هنوزم شاد و خندانی
تو زخمت آنقدر گرم است که دردش را نمیدانی
میان خنده هایی و عمیقا سست و ویرانی
برای درد در سینه نمی یابی تو درمانی
میان جمع تنهایی ، در اوج شور غمگینی
تظاهر را تمامش کن،مگر خود را نمیبینی؟
تورا صد آرزو مرده ولی باز آرزو ها کن
شبیه آب دریایی زلال و صاف و بی کینی
تو پایان شب تاری، سرآغاز سحرهایی
شجاعی و نمیترسی در آغوش خطرهایی
اشعارونوشته های صباهرزندی... برچسب : نویسنده : sabaharzandio بازدید : 91