بسان ابر گریانی میان باد و طوفانم
بخندان درد هایم را نرنجانم نرنجانم!
ندارم حال آرامی،مراتاب فراغم نیست
در این تاریکی مطلق که حتی یک چراغم نیست!
پرم از درد افکارم،ندارم جز تو در یادم
دوباره من برای تو کمی باران فرستادم
چه تاوانی دهم وقتی گناه من شده دریا!
پرم از ابر بارانی،به آغوشم دمی بازآ
#صباهرزندی
نوشته شده در یکشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 20:32 توسط صباهرزندی
اشعارونوشته های صباهرزندی...برچسب : نویسنده : sabaharzandio بازدید : 167